حسن زبانش خوب بود. تو مؤسسه تدریس میکرد. همرشتهای برادرم بود. تو یه دانشگاه ریاضی خونده بودن. برادرم دیگه ادامه نداد و حسن فوقش رو هم گرفت. اون روزها من و حسن گره دوستیمون تو کتاب و فیلم بود. البته من حواسم جمع کتابام بود. حسن یه اخلاق بدی که داشت چیزی که بهش میدادی رو دیگه باید فراموش میکردی!
ادامه مطلب
برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 256