اولش کجا بودم؟

متن مرتبط با «حرف بزن ابر مرا باز کن دیر زمانیست که بارانیم» در سایت اولش کجا بودم؟ نوشته شده است

روایت هفت پیکری که هشت پیکر بود...

  • کوله‌ام رو جمع کردم که برم کرمانشاه... دلم گرفته از غروبی... نمی‌دونم چرا... شب با خودم فکر می‌کردم که الان باید یکی بود که هی پیام می‌داد و می‌گفت می‌خوای برسونمت تا ترمینال؟ باید یکی بود که وسایلم , ...ادامه مطلب

  • من باب پشت پرده رفاقت یا چگونه برای لافکادیو بگ بگیریم یا شماها هم از این کارها بکنید...

  • خلاصه برداشت از این پست آزاد است. فقط جمله آخرش منو کشته که طرف رو یه ساعت هدایت کرده و به قول ماها یک سرویس کامل طرف رفته و برگشته:) بعد برمیگرده میگه من هرچی بگیری قبول دارم!!! آخه قربون شما بشم من! این بنده خدا که ..., ...ادامه مطلب

  • که این فرد مدت‌هاست از خود خارج شده و برنگشته...

  • کی برای ما آگهی می‌چسبونه؟ + نون دال الف: من اون پست رو خوندم و این رفیق قدیمی جواب کامنت من رو هم هنوز نداده. بهش بگو دست بردار از این در وطن خویش غریب..., ...ادامه مطلب

  • که فرصت کوتاه‌مون داره از دست میره...

  • بچه که بودم با داداشم خیلی دعوام می‌شد. تو شوخی و جدی کتک‌کاری هم کم نکردیم. چهار سال از من بزرگتر بود و من همیشه کتک می‌خوردم. یه بار بدجور دعوامون شد. یه مشت زد تو صورتم و هنوز که هنوزه دردش رو حس م, ...ادامه مطلب

  • این بود دنیایی که قرار بود بسازیم؟

  • نمی‌دونم چطوری می‌خوای این پیشنهادت رو جبران کنی غمی. ولی کار سختیه. روز جمعه‌ام خراب شد. غم عالم رو سینه‌ام نشست و دارم هی فکر می‌کنم و فکر می‌کنم و فکر می‌کنم و به جوابی نمی‌رسم برای این سوال..., ...ادامه مطلب

  • این دومین جمله‌ایه که میره رو دیوار اتاقم!

  • کاری که این روزها مدام دارم تکرارش می‌کنم و به نوعی به لذت جاری در روزهای آخر سالم تبدیل شده. ماجرایی که خیلی وقت پیش در موردش نوشتم و به نظرم باید حداقل سالی چهار بار اون متن رو بخونم. , ...ادامه مطلب

  • خاک و خاطره بازی!

  • دارم اتاقم رو بعد یکسال تمیز می‌کنم. لینک رادیو جوان رو باز کردم و الان داره آهنگ یک عشق و نصفی مسیح رو می‌خونه! شما گوش ندین بهش منم الان میزنم بره بعدی! تو اتاقم یک سال و نیمه هر کتابی هر گوشه‌ای ا, ...ادامه مطلب

  • بشمار که غم‌های دل ما بی‌شمار است!

  • غمی که پست میذاره من حتما میرم می‌خونمش. نه اینکه دوستش دارم یا از اخلاقیاتش خوشم بیاد اونا به کنار که کلا یه جورایی فازهامون خیلی جورن تو یه سری مسائل، ولی بیشتر به خاطر اینکه متن‌هایی که می‌نویسه ه, ...ادامه مطلب

  • که نیامد و نیامد و نیامد

  • بلیط قطار گرفتم و هتل رزرو کردم و مامان و بابا و آبجی کوچیکه رو راهی کردم مشهد. نمی‌دونم چه فکری با خودم کردم. خواستم کدوم گناهم رو با این کار بشورم یا تلاش کنم به خودم چی رو ثابت کنم؟ که هنوز آدم خو, ...ادامه مطلب

  • یکی هم زنگ بزنه به مامان

  • صبح ساعت نه بیدار شدم. پاشدم مسواک زدم و آب‌لیمو عسل خوردم و رفتم ماشین رو گذاشتم برای سرویس تو نمایندگی. یکی معلوم نیست کی زده بود پشت صندوق و یه تیکه صندوق رو قر کرده بود. حالم گرفته شد و بعد چند د, ...ادامه مطلب

  • شهری که دلبر توش نباشه برزیل نمیشه!

  • ساعت چهار صبح کمک راننده اومد ته اتوبوس و چرخی بین صندلی‌های خالی زد و برگشت. چند نفری پیاده شدند. باورم نمی‌شد اینجا همون جایی باشه که باید پیاده بشم. وقتی داشت راه می‌افتاد گفتم اهوازه؟ با لهجه جنو, ...ادامه مطلب

  • وصایای امپراطوری که آخرین ساعات سلطنتش را میگذراند!

  • زندگی خوب یعنی زندگی‌ای که بعد از ساعت کاری منتظرش بشینی تا بیاد. بعد برید کلی عکسای دونفره خوشگل و پاییزی بگیرید و کل فشار و استرس کاری رو فراموش کنید. زندگی خوب یعنی اینکه از منظره‌های قشنگ با حسرت, ...ادامه مطلب

  • حتما باید اتصالی کنم که بیای؟

  • پاییز داره ناکارم می‌کنه. هر شب یه قرص جوشان می‌خورم. هر هفته جمعه‌ها یه قرص ویتامین دی. سه هفته دیگه هم بخورم می‌کنمش ماهی یه دونه. الان فقط دارم ساعت‌ها رو می‌شمرم که فردا بشه و قرصم رو بخورم. دارم, ...ادامه مطلب

  • به یاد توکای مقدس که می‌تواند شبکه اجتماعی خودش را انتخاب کند پس بیشتر هست!

  • شما قیمه نذری ظهر عاشورا رو که بزنی کافیه! تا جون داشته باشی بعد آروغش تو راهپیمایی 22 بهمن از آزادی بری انقلاب و حنجره‌ات رو با تکرار شعارهای مرگ‌آفرین پاره کنی و پیاده دوباره از انقلاب گز کنی تا آزادی و حواست باشه احیانا تو مغزت دنبال ارتباطی بین این دو تا کلمه نگردی! بعدشم می‌رسی به روز انتخابات که باید بری پای صندوق‌های رأی و پُرشون کنی و مهرهای توی شنا, ...ادامه مطلب

  • شاید سلام در دل سنگش اثر کند

  • همین الان پیامک رسید که محمد یس صحیح و سالم به دنیا اومده و کلی باباش ذوق کرده:) یه جوری از بابا شدن دوستم خوشحالم که انگاری خودم بابا شدم. خدمت شما عرض شود که پیمان دوست منه نه داماد ما:) از صبح کلی پیام تبریک تحویل گرفتیم که دایی شدنتون مبارک. من 5 بار تا الان دایی شدم به خدا بسه برام. همینا مخم رو خوردن. همین 5 تا کچلم کردن:) دعا کنید یه روز منم بابا بشیم. بابای فاطمه کوثر... + تا امروز اسم دخترم رو به هیچ‌کس نگفته بودم. حتی مادر و خواهرام. یه بار اسم پسرم رو گفتم گذاشتن رو بچه‌شون:) ببینید چقده شما عزیزید. ++ برای شب امتحانی‌ها: اول برگه‌هاتون سلام کنید. حتی شده یه جمله حالا نه چاپلوسی یه چیزی که بخوره به تصور معلم از شما به زبون خودتون برای معلم‌تون بنویسید. هنر ظریفیه که اگه درست و به جا باشه معلم‌ها یه دفعه جا می‌خورن و وسط خستگی تصحیح کردن برگه‌ها حال‌شون خوب میشه. بعدم با برگه‌تون مهربون‌تر می‌شن. , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها