کفتره جلد گنبده دوره دوره دورم میدونه...

ساخت وبلاگ

بعد دستم رو میزنم زیر چونمو هی نگاهت میکنم... هی نگاهت میکنم. تو میگی زل نزن. زشته. بقیه بهمون میخندن. من میگم نمیتونم. بذار بخندن مهم نیست. بعد تو میخندی و چون پشتت به ماست خنده ات رو نمیتونیم اینجا ببینیم. ولی من اون لحظه خنده‌ات رو عکس میکنم و میبرمش حراج کریستی لندن و میذارمش برای فروش. کنار خنده مونالیزا. خودم هم ناشناس میرم بین جمعیت و هر کسی هر قیمتی پیشنهاد داد بالاترش رو پیشنهاد میدم. انقدر که بازم سهم من بشی. انقدر که دیگه تابلوی مونالیزا پیش چشم همه بی‌ارزش بشه. بعد با صدای تو که اسمم رو صدا میکنی و شونه‌ام رو تکون میدی با اولین پرواز از لندن برمیگردم پیش تو و به کسی که اومده سفارش ما رو بگیره میگم هر چی خانمم سفارش داده و دوباره زل میزنم به تو و  بهت میگم این سی سال کجا بودی؟ که من باید تنها سر می‌کردم؟ بعد بهت میگم چقدر رو تابلوهای جاده‌ها سر گذر پیاده‌ها برات پیغوم گذاشتم که هیچکسو تو دنیا قد تو دوست نداشتم؟ واسه یه دنیا آدم یکی یکی نامه دادم از تو که بودی عشقم واسه همه نوشتم بیابونا میدونن آسمونا میدونن جنگل و کوه و صحرا حتی اونا میدونن و تو بازم میخندی و من توی دلم دعا میکنم سفارشمون هیچ وقت آماده نشه... 

+ عکس رو یه مامان دوست‌داشتنی برام فرستاده با این متن که: یه روز یه عکس دیدم و گفتم این عکس هیچکس نمیتونه باشه جز لافکادیو.

+ من بدترم یا مسعود؟

اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 164 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:10