بیا زخمهامو یه جوری رفو کن

ساخت وبلاگ

بعدازظهر با سردرد و سرگیجه به خانه می‌آیم و نمی‌دانم از آلوگی هوا به کجا باید پناه ببرم؟ کمی می‌خوابم. خواب عجیبی می‌بینم. پدر نشسته و می‌گوید چرا در زندگی چیزی نشدی؟ تو هم هستی! یک گوشه نشسته‌ای و انگار من فقط تو را می‌بینم. می‌خواهم تو را به پدر نشان دهم که چرا چیزی نشده‌ام؟ می‌خواهم تو را به دارایی‌هایم اضافه کنم.

ادامه مطلب
اولش کجا بودم؟...
ما را در سایت اولش کجا بودم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 150 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت: 1:22