میگم بنویسم که چی بشه؟ بگم که خودم دستی دستی گند زدم. چه لذتی تو خوندن این چیزا هست؟ میگه خب ما میخونیم میفهمیم این لافکادیو یه اسم نیس؛ یه سرنوشته واقعا واقعیه. رئاله به قول خارجکیا. توش پر بدبختی هم هست. تازه مهمتر از اون دیگه چشت نمیزنن پسر. میگم چیه ما چشم خوردن داره؟ حقوق دوزار ده شاهی ای که میگیریم که واسه حلال کردنش رس بچههای مردم رو میکشیم؟ چیه این زندگی حسرت کشیدن داره؟ آقا ما آماده. شماها همه. هر کی که میخواد بیاد تو میدون دستش همین الان بالا.
ادامه مطلببرچسب : نویسنده : mlafcadiog بازدید : 149