اولش کجا بودم؟

متن مرتبط با «شمعی» در سایت اولش کجا بودم؟ نوشته شده است

همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب

  • شبا خواب‌های بد می‌بینم. همه‌اش وسط مأموریت‌های غیرممکن یک و دو سه دارم جابه‌جا می‌شم. وسط سرشلوغیای بیش از اندازه صبح و بدو بدوهای فیزیکی و خستگی‌های فکری آدم انتظار داره حداقل خواب‌هاش یه کم بیشتر با قصه صبح‌هاش مرتبط باشه. یه وقتایی دمدمای صبح چشمام رو باز می‌کنم و می‌بینم دستم رو دراز کردم که چیزی رو بگیرم و چیزی نیست. مثل کوهنوردی که گره "هشت تعقیب"‌ اش هم کارساز نشده. مشتم تو هوا گره خورد,همچو,شمعی,افروزند,آفتاب ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها