خلاصه برداشت از این پست آزاد است. فقط جمله آخرش منو کشته که طرف رو یه ساعت هدایت کرده و به قول ماها یک سرویس کامل طرف رفته و برگشته:) بعد برمیگرده میگه من هرچی بگیری قبول دارم!!! آخه قربون شما بشم من! این بنده خدا که ..., ...ادامه مطلب
دارم اتاقم رو بعد یکسال تمیز میکنم. لینک رادیو جوان رو باز کردم و الان داره آهنگ یک عشق و نصفی مسیح رو میخونه! شما گوش ندین بهش منم الان میزنم بره بعدی! تو اتاقم یک سال و نیمه هر کتابی هر گوشهای ا, ...ادامه مطلب
صبح ساعت نه بیدار شدم. پاشدم مسواک زدم و آبلیمو عسل خوردم و رفتم ماشین رو گذاشتم برای سرویس تو نمایندگی. یکی معلوم نیست کی زده بود پشت صندوق و یه تیکه صندوق رو قر کرده بود. حالم گرفته شد و بعد چند د, ...ادامه مطلب
پاییز داره ناکارم میکنه. هر شب یه قرص جوشان میخورم. هر هفته جمعهها یه قرص ویتامین دی. سه هفته دیگه هم بخورم میکنمش ماهی یه دونه. الان فقط دارم ساعتها رو میشمرم که فردا بشه و قرصم رو بخورم. دارم, ...ادامه مطلب
شما قیمه نذری ظهر عاشورا رو که بزنی کافیه! تا جون داشته باشی بعد آروغش تو راهپیمایی 22 بهمن از آزادی بری انقلاب و حنجرهات رو با تکرار شعارهای مرگآفرین پاره کنی و پیاده دوباره از انقلاب گز کنی تا آزادی و حواست باشه احیانا تو مغزت دنبال ارتباطی بین این دو تا کلمه نگردی! بعدشم میرسی به روز انتخابات که باید بری پای صندوقهای رأی و پُرشون کنی و مهرهای توی شنا, ...ادامه مطلب
همین الان پیامک رسید که محمد یس صحیح و سالم به دنیا اومده و کلی باباش ذوق کرده:) یه جوری از بابا شدن دوستم خوشحالم که انگاری خودم بابا شدم. خدمت شما عرض شود که پیمان دوست منه نه داماد ما:) از صبح کلی پیام تبریک تحویل گرفتیم که دایی شدنتون مبارک. من 5 بار تا الان دایی شدم به خدا بسه برام. همینا مخم رو خوردن. همین 5 تا کچلم کردن:) دعا کنید یه روز منم بابا بشیم. بابای فاطمه کوثر... + تا امروز اسم دخترم رو به هیچکس نگفته بودم. حتی مادر و خواهرام. یه بار اسم پسرم رو گفتم گذاشتن رو بچهشون:) ببینید چقده شما عزیزید. ++ برای شب امتحانیها: اول برگههاتون سلام کنید. حتی شده یه جمله حالا نه چاپلوسی یه چیزی که بخوره به تصور معلم از شما به زبون خودتون برای معلمتون بنویسید. هنر ظریفیه که اگه درست و به جا باشه معلمها یه دفعه جا میخورن و وسط خستگی تصحیح کردن برگهها حالشون خوب میشه. بعدم با برگهتون مهربونتر میشن. , ...ادامه مطلب
بعدازظهر با سردرد و سرگیجه به خانه میآیم و نمیدانم از آلوگی هوا به کجا باید پناه ببرم؟ کمی میخوابم. خواب عجیبی میبینم. پدر نشسته و میگوید چرا در زندگی چیزی نشدی؟ تو هم هستی! یک گوشه نشستهای و انگار من فقط تو را میبینم. میخواهم تو را به پدر نشان دهم که چرا چیزی نشدهام؟ میخواهم تو را به داراییهایم اضافه کنم. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
یه زمانهایی تو زندگی ما آدما هست. برای هر کسی یه روز و یه ساعت و یه تاریخ خاصیه. شایدم چندتا تاریخ تو زندگی بعضی از ماها باشه که این خاصیت رو داشته باشه. این لحظهها تکرار نشدنیان. یه جورایی نقاط عطف زندگی ما هستن. با خودت که میشینی حساب و کتاب م, ...ادامه مطلب
در خانه چشم پوشی میکنی در وبلاگ از برداشتهای اشتباه این و آن چشمپوشی میکنی و در خواندن کامنت کوچکترهایی که وقایع را با نگاه خودشان و از پنجره دنیای خودشان میبینند. گاهی اوقات به خودت میگویی شاید اصلا چنین کامنتی اگر چند دقیقه بیشتر گذشته بود هرگز ارسال نمیشد؛ و میگویی پس بیا فکر کنیم هرگز ارسال نشده است... ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
اِللا جایی که از همه چیز خسته شده بود دست به دعا برداشت و از خدا خواست: «یا عشق را یادم بده یا ناراحت نشدن از نبود عشق را», ...ادامه مطلب
مشکلات تورم دل من حل نمیشود این مِهرها بدون تو مَسکن نمیشود ما پای صندوق رأی و تو پای تخت با رأی ما که تخت سبا گم نمیشود باید سُقُلمه زد به همه خواب ماندهها این شهر بیپوسترِ رخِ تو، بم نمیشود فردا که هر کسی به دلی رأی میدهد من هم، دلم، دروغ چرا، تنگ میشود! بازم ردیف و قافیه را من به هم زدم از خَبط من که راه غزل گم نمیشود یک روز در میان همین بیتهای گنگ انگشت هر دوتاییمان رنگ میشود بعدش دگر چه نیازی به دور بعد؟ گفتی خدا یکی، یار ولی چند میشود؟ هر کس برای نفع خودش چون کنار رفت والله که, ...ادامه مطلب
این پست رو نوشتم نه به خاطر دلبر، نه به خاطر شما، نه حتی به خاطر شما! حتی نه به خاطر اون خانوم پشت سری، نه حتی شما که سرتو میدزدی و یواشکی داری میخونی! نه حتی شما دوست عزیز. اینو نوشتم فقط به خاطر ربات یک آشنا. گویا بعد شکست عملیات فرستادن آپولو به هوا! و تماس گرفتن با آدم فضاییها! تشخیص داده تو, ...ادامه مطلب
تو وقتی گرسنهای غذا میخوای. اگه یکی بیاد بهت صدتا رانیتیدین هم بده که بیا بخور این زخم معده رو خوب میکنه و بذار معدهات اذیت نکنه! تو میگی مرتیکه من گشنهام تو داری آلومینیوم ام جی میدی به من؟ قضیه تهش به اینجا میرسه که شاه لخته اما کسی هم نمیتونه حرف بزنه. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
امروز طی یک پیامک محترمانه گفتند که سرویس اشعار مناسبتی شما از شماره 201317 صد تومنی به شماره جدید 201605 دویست تومنی منتقل و از شنبه دوباره براتون ارسال میشه. لغو سرویس با ارسال خاموش یا off. من هم ده بار خاموش و off رو دوباره فرستادم. اما هیچ پیامکی برای تأیید لغو شدن سرویسم ارسال نکردند. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
یه روزایی هم هست که دلت میخواد خودت رو دار بزنی! حالا نه اینکه واقعا خودت رو دار بزنی اما خب یه جوری باشه که صندلی رو بزنی از زیر پات و بعد بگی مزهاش خوب بود؟ بعد تهش بزنی طناب رو پاره کنی تا خودت بیفتی روی زمین و همینطور که صورتت کبود شده به خودت بگی اوکی. گرفتم. دیگه تکرار نمیشه! شاید اینطوری یادت بمونه و دیگه تکرار نشه! ادامه مطلب, ...ادامه مطلب