اولش کجا بودم؟

متن مرتبط با «به یاد روز پدر» در سایت اولش کجا بودم؟ نوشته شده است

پاییز یهو میاد... مثل بهار و بقیه...

  • توی هتل با مستر لی وسط بندرعباس بودیم. آخر شب بود و هوای شرجی بیرون آدم رو کلافه می‌کرد. خودشون میگن این موقع سال هوا خیلی خوبه تازه. من که میگم جهنمه. تو رستوران مستر لی بهم گفت زن بگیر. گفتم پیداش , ...ادامه مطلب

  • بذارید دو سال بعد بهتون بگم چی بود!

  • دو سال پیش بود فکر کنم که شب عید مطلبی گذاشتم که از سر کار با یه بسته شکلات به عنوان هدیه عید دارم برمی‌گردم خونه و خوشحالم که یه شغل پاره‌وقت دارم. بعد شاکی بودم که برادرم کلی مزایا و عیدی و اینها د, ...ادامه مطلب

  • کابوس اولین روز تعطیلات

  • خواب دیدم تو راهبه یه صومعه کوچیک تو یکی از شهرهای لهستانی و من یه نوازنده ساکسیفون که روحش تو زندگی قبلیش یه کولی دوره‌گرد بوده و شهر به شهر با ساز زهوار دررفته‌اش میگرده و هیچ‌وقت این دو نفر تو مسی, ...ادامه مطلب

  • آشنایی در کافه‌های خونین یا برائت از نیکولا با فریاد موکوشله‌!

  • از پارسال شهریور که تصمیم گرفتم برنامه ازدواج را کلید بزنم و موردهایی را که می‌شناسم لیست کردم و به اتفاقات زندگی جدی‌تر از دریچه پیدا کردن آدم مناسب نگاه کردم و تقریبا ناامید از معرفی کردن یک دختر م, ...ادامه مطلب

  • خیلی غصه‌ام گرفت اون روز آخه منم دلار از نزدیک ندیده بودم هنوز!

  • این هفته یکی از سخت‌ترین هفته‌های زندگیم بود. از شنبه تا چهارشنبه رو به جای ساعت 4 بعدازظهر ساعت 9 و 10 شب برگشتم خونه و کلی جلسه و هماهنگی و استرس داشتم. تازه یکی از بدترین روزای امسال رو هم همین دی, ...ادامه مطلب

  • کجا دیگه داره بارون میاد؟

  • نشسته بودیم وسط کویر. بهم گفت: می‌دونی همین الان چقدرش از بین انگشتامون لیز خورده و ریخته؟ گفتم چی؟ گفت زندگی رو می‌گم دیوونه. گفتم هوم. ولی اینا که نمی‌ریزه. گفت خب همین الان نم بارون زد بهشون دیوونه. خندیدم و گفتم نم بارون بزنه به زندگی‌مون چی؟ , ...ادامه مطلب

  • سر کلاس دختره اسمش ساقی بود. استاد گفت ساقیه؟ جواب داد: باوفا! همه گفتیم به به!

  • دیشب وسط فیلم دیدن یه سکانسی بود که تاب مقاومت رو ازم گرفت و پستش کردم. دارم فیلمای اسکار امسال رو می‌بینم. درسته. بعد مدت‌ها. دوباره دارم به اصل خودم برمیگردم. هرچند می‌دونم نمی‌تونم زیاد تو فضاش بم, ...ادامه مطلب

  • یک دوجین کلمه به من قرض بدهید لطفا!

  • یلدا به سعی سایه...

  • ایشالا دلاتون گرم گرم باشه. سرمای زمستون امسال رو فقط با کنار هم بودن میشه گذروند. قدر اونایی که کنارتون هستند رو بدونید. سفره‌های همه‌مون امسال کوچیکتر شده بود. آب رفته بود. تعارف که نداریم. خیلیامو, ...ادامه مطلب

  • بی تو بر من چه گذشت به روایت تصویر!

  • همیشه دوست داشتم منم یکی از این عکسا بگیرم. امروز اتفاقی وقتی داشتم برمی‌گشتم یادم افتاد دو ماه پیش از این درخته عکس گرفته بودم. خیلی برگای خوش‌رنگی داشت تو پاییز. خدا بالاخره قسمتم کرد! یه آرزو تو ل, ...ادامه مطلب

  • یکی هم زنگ بزنه به مامان

  • صبح ساعت نه بیدار شدم. پاشدم مسواک زدم و آب‌لیمو عسل خوردم و رفتم ماشین رو گذاشتم برای سرویس تو نمایندگی. یکی معلوم نیست کی زده بود پشت صندوق و یه تیکه صندوق رو قر کرده بود. حالم گرفته شد و بعد چند د, ...ادامه مطلب

  • دنیا بدون تو به من نمی‌چسبد...

  • بهترین غذا تو دلبرترین شهر ایران هم بهت نمیچسبه وقتی دلبر نباشه..., ...ادامه مطلب

  • همه‌اش مسأله انتخابه...

  • دو روز پیش سمت ابهر و تاکستان بودم. وسط راه یه جایی باید می‌رفتم شهرک خرمدشت. خسته بودم. راه رو پیدا نمی‌کردم. داشتم گم می‌شدم. داشت دیر می‌شد. با خودم گفتم خب که چی؟ چیکار می‌تونی بکنی؟ هیچی. همینه , ...ادامه مطلب

  • به دنیای من...

  • بانک سرمایه، آسیاتک، بانک شهر، بانی‌مد و آزمایشگاه نامی امروز فقط و فقط برای یکی از مخاطبانشان یک پیام مشترک ارسال کردند. پیامی که از سراسر جهان هم اگر مخابره می‌شد باز چیزی از اندوه من نمی‌کاست. اند, ...ادامه مطلب

  • به خاطر یک مجتبی!

  • هفته قبل به بچه‌ها قول دادم فردا چندتا کتاب خوب برای نمایشگاه بهشون معرفی کنم. یادمه اسم چندتا کتاب رو روی تخته نوشتم و چون عجله‌ای شد گفتم بقیه‌اش هفته بعد که یه کم موضوعی‌تر صحبت کنیم روش. بچه‌ها سریع مشتاق میشن. هرچند نسل کتابخونی نیستند. ولی وقتی داستان‌ کتاب‌ها رو با آب و تاب براشون بگی میشینن و گوش میدن. تو این فکرا چندتا کتاب از کتابخونه‌ام کشیدم بیر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها