شما نمیدونید وقتی یه دختر پا میذاره تو زندگی یه پسر چه اتفاقی میافته! شما نمیدونید ممکنه اون پسر وقتی بیحوصله تو بزرگراه همت غرب به شرق تا شیخ فضل الله رفته به خاطر یه پیامک بهبه چه بلالهایی دا, ...ادامه مطلب
اگه قرار بود در مورد جامعه خودمون سوالات زیر از شما پرسیده بشه جوابتون چی بود؟ مهارتی که بشه به راحتی باهاش مشغول کار شد؟ مهارتی که بشه پول بسیاری ازش بدست آورد؟ مهارتی که بشه راحت باهاش مهاجرت کرد؟ لطفا مهارت نام ببرید نه رشته تحصیلی! ( مثلا مهندس برق قابل قبول نیس!) و نه عنوان شغلی! ( مثلا مدیر مدرسه قابل قبول نیست!) + من شک ندارم الان گندم میاد میگه ما, ...ادامه مطلب
دکستر: تو رویایی داری؟ برای زندگیت؟ برای آیندهت؟ ریتا: البته. تو چی؟ دکستر: ممکنه عجیب باشه. میخوام یه روزی راضی باشم. فقط احساس راحتی کنم مثل هر کس دیگهای. میخوام... ریتا: یه زندگی نرمال داشته باشی. دکستر: آره. یه زندگی عادی. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
تو پیکی بلایندرز تامی شلبی و برادراش تو جنگ جهانی اول وقتی تو جبهه فرانسه برای انگلستان میجنگیدن تو به نبرد جا میمونن. نیروها عقب نشینی میکنن و گویا سواره نظام نمیاد به کمک اونها. وقتی فکر میکردن آخرین لحظههای زندگیشون رو میگذرونن با هم یه سرودی رو میخونن و آماده مردن میشن که یه دفعه سواره نظام از راه میرسه. اونا زنده میمونن. مدال میگیرن و به خونه برمیگردن. اما اون آدما دیگه وجود ندارن. اونایی که به خونه برمیگردن هیچ شباهتی با اونایی که به جنگ رفتن ندارن. یا به قول خودشون اون آدم دیگه وجود نداره. هر بار تو فیلم که لحظه مرگ یکیشون نزدیک میشه انقدر بیخیال و آمادهان که دشمناشون هم میترسن. همین هم باعث شده که توماس شلبی تا اپیزود چهارم هنوز سر پا و زنده است. آدمی که یه بار مرده دیگه چیزی برای از دست دادن نداره. به قول خودش من از اون لحظه تو جبهه تو وقت اضافی زندگیام. آدم برای وقت اضافی که چونه نمیزنه. من باید اون روز مرده بودم. از 29 آذر 96 ساعت 11:30 دقیقه هم من دیگه تو وقت اضافی زندگیام انگاری. میتونستم همون لحظه تموم بشم. این وبلاگ اینجا میموند و شاید ماهها بعد شما میفهمیدین چه اتفاقی افتاده یا چی شده. شایدم اصلا هیچکس چیزی نمیفهمید. میتونستم امروز نباشم. ال کلاسیکو رو نبینم. سوالات امتحانی بچهها رو طرح نکنم. گزارش مزخرف مزدک رو گوش ندم و از به کار بردن اصطل, ...ادامه مطلب
من همیشه از اون لحظه برخاستن دوباره آدما، اون لحظهای که از تو گرد و غبار میزنن بیرون و اون آنی که دستشون رو میگیرن به زانوشون و میگن گور بابای دنیا لذت میبرم. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
وقتی گذاشتمش جلوی مودم روی صندلی ولو شدم و گفتم خب اسمت چیه؟ حرف نزد. تا غروب چیزی به هم نمیگفتیم. بیشتر نگاه میکرد و همه چیز رو زیر نظر گرفته بود. ساعت حدودای هفت بود که بهم گفت اسم من کنولپه. کنولپ. خندیدم و گفتم به نظر میرسه بالاخره یه جایی ریشه زدی. ادامه مطلب,how i met your mother,how i met your mother cast,how i met your mother ending,how i met your mother quotes,how i met your mother finale,how i met your dad,how i met your mother bar,how i met your mother victoria,how i met your mother season 9,how i met your mother episodes ...ادامه مطلب
تو تریلر پخش شده نیگان عوضی صحبت از دست راست و این حرفها میکنه. انقدر هم مبهم که نمیشه منظورش رو فهمید. فقط خدا کنه اون چیزی که من فکر میکنم نباشه. ادامه مطلب,seriously what the hell is she eating,seriously what the f is namek,seriously what the frick,seriously what the hell,seriously what the is namek,seriously what the matter with kansas,seriously what's the point of life,seriously what is the best way to lose weight,seriously what is the meaning of life,seriously what is the illuminati ...ادامه مطلب
Negan: Bet you thought you were all gonna grow old together, sittin' around the table at Sunday dinner and the happily ever after. No. Doesn't work like that, Rick. Not anymore. ادامه مطلب,just like that my life is broken,just like that my life is broken lyrics,just like that my life is broken i can barely breathe,just like everything else in my life,and just like that my life is broken pretty little liars,and just like that my life is over i can barely breathe ...ادامه مطلب